زمستـــــــان است...

کلبه عشق

عاشقانه


سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت،

سرها در گریبان است .

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .

نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،


که ره تاریک و لغزان است
.


وگر دست محبت سوی کس یاری،


به اکراه آورد دست از بغل بیرون ،

 

که سرما سخت سوزان است!

 

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک .


چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .

نفس کاینست ،

 

پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین!

هوا بس ناجوانمردانه سردست ... آی ...

دمت گرم و سرت خوش باد !

سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای ...!


سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت.

هوا دلگیر ،


درها بسته ،
 
سرها در گریبان ،
 
دستها پنهان ،
 
نفسها ابر ،

دلها خسته و غمگین ،

درختان اسکلتهای بلور آجین ،

زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ،

غبار آلوده ، مهر و ماه ،

زمستان است ...

                                                  "مهدی اخوان ثالث"

 

 



+نوشته شده در 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت14:29توسط eshge73 | |